بدون عنوان
امروز مهد کودک امیرعلی جان به خاطر نقاشی تعطیل بود و امیرجان با من به محل کارم اومد .خودش هم دلش می خواست با من بیاد و کلی ماشین توی کیف چرخدارش ریخت و اومد.الان هم ماشینهاشو دراورده وروی میز ردیف کرده و داره بازی می کنه.وقتی از بازی با ماشینهاش خسته می شه میاد سراغ کامپیوتر من و نمیذاره که من به کارم برسم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی